درس 44
از سری حکایت های ملا نصرالدین
زبان: ترکی اذربایجانی به فارسی
موضوع: قیمت امیرتیمور
درس 44
قیمت امیرتیمور:امیر تیمورون قئیمتی:
روزی ملا با امیرتیمور در حمام بود.
بیرگون،ملا امیرتیمورایله حامام دا ایدی.
امیر تیمور به شوخی از ملا می پرسد: ملا، اگر من غلام می بودم ، چند می ارزیدم؟
امیرتیمور شوخلوق ایله ملادان سوروشور:ملا،اگرمن قول اولسایدیم نئچه یه دیه ردیم؟
ملا می گوید قربان،پنجاه دینار.
ملا دئییر: قربان،اللی دینارا.
امیر عصبانی شده،می گوید:احمق، پنجاه دینار تنها بهای لنگی است که به کمربسته ام.
امیر آجیخلائیب، دئییر: آخماق،اللی دینار فقط (فگت) بئلیمه باغلادیغیم فیطه نین قیمتی دیر.
ملا می گوید: قربان،من هم تنها بهای لنگ را گفتم، وگرنه امیر خودش یک پول سیاه هم نمی ارزد.
ملا دئییر: قربان، من ده ائله فیطه نین قئیمتینی دئدیم! یوخسا امیرین اؤزو بیرقره پولادا دگمز.
سلام...
داستان جال بود...
انگلیسی نداشت...
تلفظش خیلی سخت بود...
بازم ممنون...
گل...