Boy: Hi,mom.
پسر: سلام مامان.
Mom: What are you doing,boy?
مادر: پسر داری چکارمیکنی؟
Boy: I'm cooking.
پسر: غذا می پزم(درست میکنم)
Mom: Why are you cooking now?
مادر: چراالان داری غذا می پزی؟
It's two o'clock in the morning!
الان ساعت 2صبحه.
Boy: Well,I'm really hungry!
پسر: درسته.آخه واقعاً گرسنمه.
Mom: What are you making?
مادر: چی داری درست میکنی؟
Boy: pizza.
پسر: پیتزا.
Mom: mmm.Now I'm getting hungry.
همممم...منم گرسنم شد..
Let's eat!
بیا باهم بخوریم.
Boy: Ok..here!
باشه..بفرما(بیا)!